29- و إن أحق ما سمع من النبإ و أتى به هدهد الفهم من سبا وجود الفلک المحیط الموجود فی العالم المرکب و البسیط المسمى بالهباء و أشبه شیء به الماء و الهواء و إن کانا من جملة صوره المفتوحة فیه و لما کان هذا الفلک أصل الوجود و تجلى له اسمه النور من حضرة الجود کان الظهور و قبلت صورتک صلى اللّه علیک من ذلک الفلک أول فیض ذلک النور فظهرت صورة مثلیة مشاهدها عینیة و مشاربها غیبیة و جنتها عدنیة و معارفها قلمیة و علومها یمینیة و أسرارها مدادیة و أرواحها لوحیة و طینتها آدمیة.
ما همیشه با خبرهای درست و نادرست و نیز خبرهای خوب و بد مواجه هستیم. اما آن چه وحی برای ما می گوید راست و دروغ ندارد بلکه همه اش راست است و همه اش خوب و سودمند است. نهایت بعضی به و بعضی بهتر و بعضی بهترین است. شیخ اعظم می فرماید سزاوار ترین چیزی که از خبرهای غیبی و مهم شنیده ایم و هدهد فهم از جانب ملکه سبا برای ما به ارمغان آورده است وجود فلک محیط است. فلک محیط که در عالم مرکب و بسیط موجود است. فلک محیط فلکی است که احاطه بر همه عالم دارد هم بر عالم مرکب و هم بر عالم بسیط. نام آن فلک محیط هبا است. هبا در حقیقت همان عما است که پیش از این توضیح دادیم. هبا توده ابرهای بسیار نازک و باران زا. هست ولی چیزی نیست. ابر در عین این که هست ولی چیزی نیست. هبا هم چنین وضعیتی دارد. هبا در حقیقت همان ماده فلسفی یا هیولا است. امکان محض. نفس امکان در حالت مکاشفه به صورت هبا و عما مشاهده می شود. می تواند صورتهای گوناگون بگیرد. ماده اولی جهان هستی. ماده نه به معنای فیزیکی آن بلکه به معنای فلسفی آن. ماده بدون صورت.
در ادامه هبا را توضیح می دهد تا بیشتر برای من و شما روشن بود. هبا را اگر بخواهیم به زبان تمثیل برای شما بیان کنیم بهترین نمونه آن آب و هوا است. گرچه خود همین آب و هوا هم در همان فلک محیز ایجاد شده اند. اصل هستی همین فلک است. هستی از همین ماده اولیه هستی ایجاد شده است. ماده نخستین جهان هستی. آب و هوا هر کدام دارای صورتهای خاص خود هستند که در فلک محیط ایجاد شده اند. بلکه به زبان درستر باید بگوییم گشوده شده اند. پهن شده اند. هوا و آب در همین فلک محیط پهن و گسترده شدند. و آب و هوا از هبا ایجاد شده اند و آغاز آفرینششان از همان هبا است. چون فلک محیط یا هبا اتصل در وجود است. اصل در وجود یعنی سرمنشا و اساس هستی است.
آب و هوا که آفریده شدند و گسترش یافتند در حقیقت بر اثر تجلی اسم النور از مقام جود الهی بود. از مقام وجود حضرت حق اسم النور تجلی پیدا کرد و آب و هوا ظهور و بروز یافت. البته آب و هوا با اسم النور ظهور و بروز پیدا کردند ولی پیش از آن حضرت ختمی مرتبت رسول گرامی اسلام از آن نور وجود، فیض گرفت. پس اولین و نخستیم موجود حضرت ختمی مرتبت است. که درود خداوند بر او باد. از آن حضرت البته نه خودش بلکه صورت مثالی آن حضرت محقق شد. صورت مثالی که:
هرچه را که می بیند عینی و واقعی است. چون همه حقایق را آن گونه که هست می بیند بدون حجاب. بدون پرده.
و مشربش غیبی و پنهان است. یعنی عرض وطول و عق ندارد و بی نهایت است.
و بهشتش هم چون باغ عدن است.
و معارفش قلمی است. طوری نیست که صرفا در اذهان بماند بلکه قابلیت نگارش هم دارد. و شاید هم به معنای آن باشد که از عقل کلی صادر شده است ولی همان معنای نخست سزاوارتر است. چون از معارف الهی از انبیای پیشین ما خیلی آثار نوشتاری نداریم.
همه علومش راستی است. درستی است. حقایقی است که ویژه نیکبختان و خوش بختان روزگار است.
و همه اسرارش مدادی است. یعنی اسرار او قابل نگارش است. قابل نقل و انتقال است. و شاید به لحاظ اثری که مداد در ترکیب کلمات دارد و آنها به انتظام در می آورد بتوان گفت اسرار تو انتظام بخش است. هماهنگ کننده است. مجموعه اجزا را گرد هم در می آورد.
ارواح تو هم چون لوح است. قابل نگاشتن بر آن است هر یک از روحهای تو بخشی از حقایق عالم است که بر آن نگاشته شده است. الواح صفحاتی است که بدون واسطه و توسط حضرت حق بر آنها نگاشته می شود.
و طنت و سرشتش آدمی است. فقط باید گفت سرشتش انسان است ولی در حقیقت او سرآمد همه حقایق عالم است. دقت بفرمایید که در این جا نظر به خلقت اولیه رسول اکرم دارد که پیش از همه خلایق بوده است نه پیامبری که در مکه مکرمه مبعوث گردید.
- ۰ نظر
- ۰۵ شهریور ۹۹ ، ۱۸:۱۱