جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شرح مقدمه فتوحات ابن عربی» ثبت شده است

24- و لما أبصرت حقائق السعداء و الأشقیاء عند قبض القدرة علیها بین العدم و الوجود و هی حالة الإنشاء حسن النهایة بعین الموافقة و الهدایة و سوء الغایة بعین المخالفة و الغوایة؛ سارعت السعیدة إلى الوجود و ظهر من الشقیة التثبط و الإبایة. و لهذا أخبر الحق عن حالة السعداء فقال أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ(مومنون آیه 61) یشیر إلى تلک السرعة و قال فی الأشقیاء فَثَبَّطَهُمْ وَ قِیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِینَ(توبه آیه 46) یشیر إلى تلک الرجعة. فلو لا هبوب تلک النفحات على الأجساد ما ظهر فی هذا العالم سالک غی و لا رشاد و لتلک السرعة و التثبط أخبرتنا صلى اللّه علیک إن رحمة اللّه سبقت غضبه هکذا نسب الراوی إلیک.

چنان که پیش از هم اشاره کردیم شیخ اعظم به بیان مکاشفات خود می پردازد. به حقایقی که خودش به آنها رسیده است. یکی از آن حقایق که مشاهده کرده است را در این فراز بیان می کند:

در فلسفه اگر به یاد داشته باشید وجود را خیر محض و عدم را شر محض می دانند. و بر این باورند که وجود قابل جعل است و عدم قابلیت جعل ندارد چون عدم چیزی نیست که جعل بشود. لذا روز و روشنایی قابل جعل است و شب نبود همان روز است نه تین که شب جدای از روز جعل بشود. لذا روشنایی و نور قابل جعل و آفریدن است و ظلمت و تاریکی قابلیت آفرینش ندارد. شیخ اعظم در این فراز تقریبا به همین باور اشاره دارد. چون حقیقت افراد را من شاهد و ناظر شدم. و این قدرت را پیدا کردم که بتوانم از پشت پرده به حقایق عالم دست بیابم بعد از آفرینش حضرت آدم و دو پسرش. دو گروه را دیدم. یکی نیکبختان و دیگری بدبختان. وقتی وجود این قدرت را پیدا کرد تا بر عدم غلبه بیابد. عنایت داشته باشید که ماهیت ویژگی اش این است که لابشرط است. یعنی هم می تواند موجود بشود و هم می تواند معدوم بشود. اگر علت محقق شد موجود خواهد شد و اگر علت محقق نشد صرف عدم العله کافی است که ماهیت محقق نشود و وجود نیابد. حالا شیخ اعظم اشاره می کند که علت بر ماهیت غلبه پیدا کرد و وجود قدرت یافت و محقق شد. انشا و خلق اتفاق افتاد. شیخ اعظم می فرماید من اینها را دیدم. شاهد بر این تحول بودم. در هنگامی که شاهر و ناظر غلبه وجود بر عدم بودم دیدم که فرجام نیک بختی بر موافقت و هدایت است و فرجام بدبختی بر مخالفت و گمراهی است. شیخ اعظم راه نیل به خوش بختی و سعادت را نیز بیان می کند:

الف- موافقت و اطلاعت و پیروی.

ب- هدایت و راهنمایی و راهیابی.

معلوم است که از کی و چگونه باید اطاعت و پیروی کرد تا به هدایت، راه درست را بیابد. و نیز شیخ اعظم راه سقوط در بدبختی و تیره بختی را نیز بیان می فرماید:

الف- مخالفت و سرپیچی

ب- گمراهی

در ادامه می فرماید شاهد بودم که نیکبختی به سمت هستی شتافت و بدبختی و تیره روزی شقاوت- از رفتن باز ماند. و سر پیچی و چون و چرا کردن را آغازید. آیه شریفه مومنون نیز اشاره به همین معنا دارد که می فرماید: آنها به سوی خوش بختی می شتابند. و بدبختان و تیره روزان بر یک دیگر پیشی می گیرند. و نسبت به اشقیا در این آیه شریفه اشاره دارد: از حرکت بازشان داشت و به آنها گفته شد: با آنها که نشسته اند شما هم بنشینید. البته آیه دوم زبان ذم دارد نه مدح. قواعد به معنای پیره زنها و پیره مردهایی است که دیگر نمی توانند راه بروند. نه می توانند در جهاد شرکت کنند و نه می توانند در زندگی خودشان نقش و تاثیری داشته باشند. اینها افراد بی خاصیت و غیر موثری هستند. هزینه دارند بی آنکه اثری داشته باشند. به همین جهت هم آنها تیره روز و بدبخت هستند.

در دو آیه شریفه وضعیت خوش بختان و بدبختان را به خوبی توصیف می کند. در یکی سارعوا می فرماید و در دیگری ثبطهم؛ یکی حرکت کردن و سرعت گرفتن و دیگری ایستادن و درجا زدن.

اگر آن نسیمی که از جانب هستی و خوش بختی بر نمی خواست و نمی وزید و بر اجساد اصابت نمی کرد در این جهان هیچ مسافر و سالکی راه درست را از نادرست باز نمی شناخت. همین یسارعوا و ثبطهم بود که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله- فرمود: ان رحمة الله سبقت غضبه؛ البته این روایت به الفاظ گوناگون بیان شده است. رحمت خداوند بر غضبش پیشی گرفته است. یعنی رحمت الهی و غضب الهی هر دو به عنوان دو صفت الهی وجود دارند ولی سرعت عمل رحمت الهی بیش از غضب الهی است. شاید بشود گفت سرعت رحمت الهی خرگوشی و سرعت غضب الهی لاک پشتی است.         

 

25- ثم أنشأ سبحانه- الحقائق على عدد أسماء حقه و أظهر ملائکة التسخیر على عدد خلقه فجعل لکل حقیقة اسما من أسمائه تعبده و تعلمه و جعل لکل سر حقیقة ملکا یخدمه و یلزمه فمن الحقائق من حجبته رؤیة نفسه عن اسمه فخرج عن تکلیفه و حکمه فکان له من الجاحدین و منهم من ثبت اللّه أقدامه و اتخذ اسمه أمامه و حقق بینه و بینه العلامة و جعله أمامه فکان له من الساجدین.

به زودی بیان خواهیم کرد که هر موجودی بیانگر یک یا دو یا چند صفت از اسمای الهی است. در این جا شیخ اعظم می فرماید بعد از تعیین مرز بین خوش بختان و تیره روزان، به آفرینش حقایق عالم پرداخت. به تعداد اسمای الهی حقایق عالم آفریده شدند.

آن گاه به آفرینش فرشتگان تسخیر پرداخت تا آفریده ها را در کنترل و تسخیر خود داشته باشند. تعداد این فرشته ها به تعداد آفریده ها بود.

آن گاه خداوند سبحان برای هر یک از آفریده ها اسمی از اسمای خود را قرار داد تا او را بپرستد و او را آموزش بدهد و به او آگاهی بدهد

ز حق با هر یکی حظی و قسمی است

معاد و مبدا هر یک ز سمی است

از آن اسمند موجودات قائم

بدان اسمند در تسبیح دائم(شبستری)

سپس خداوند سبحان برای هر حقیقتی سری قرار داد. و برای سر هر حقیقتی نیز فرشته ای قرار داد تا به وی خدمتد کند. همیشه همراه آن باشد.

حقایق دو گونه اند:

بعضی از حقایق به گونه ای است که با مشاهده نفس، اسم از آن پوشیده و محجوب می شود. دیدن خودش مانع از دیدن اسم و منشا آفرینش می شود. این دست از حقایق تحت فرما شیطان خواهند بود. از ستیزه گران خواهند شد. اینها جزو دارو دسته شیطان و ابلیس خواهند بود. یک دسته از حقایق عالم افرادی هستند که خداوند به قدمهای آنها استواری وپایداری قرار داده است و اسم خود را بر پیشانی آنها نگاشته است. آنهنا اسم الهی را فرا روی خود همیشه دارند. بیند خود اینها و آن اسم که منشسا آن ها است خداوند علامت و نشانه ای قرار داده است که آن نشانه و علامت پیش روی آنها است. مدام شاهد و ناظر آن علامت و نشانه هستند. لذا این افراد همچون فرشتگان الهی مدام در سجده اند.

  • حسن جمشیدی