شراب و مستی
مدتی در پی درک و دریافت درستی از مستی و مفهوم آن بودم. تا بتوانم اشعار بزرگان عرفان را نیک دریابم و مفهوم مستی را که برابر نهاده عشق است درست درک کنم. باید سراغ افرادی می رفتم که تجربه سالها میخوارگی را می داشتند. چون من ناظر بودم که نمی دانستم مستی آنها چیست و چگونه است؟ تا مست بودند که مست بودند نمی توانستند چیزی بگویند و چون مستی زائل می شد دیگر آن حال را نداشتند که در باره اش سخن بگویند. دیده مستانی که قهقه می زدند و یا زار زار می گیریستند. درک خود این حالت امر چندان ساده ای نیست. دست آخر دوستی عزیز و دوست داشتنی مرا یاری کرد و تجربه خودش را برای من چنین باز به سادگی گفت: شراب ویژگی اش این است که هر حس و حالی که داشته باشی همان را افزایش می دهد و چند چندان می کند. اگر فرد افسرده باشد افسرده تر خواهد شد و اگر شاد و سرحال باشد شادتر خواهد شد.
باده نی در هر سری شر می کنتد
آن چنان را آن چنان تر می کند
نه همه جا بیخودی شر میکند
بیادب را مَی چنانتر میکند
گر بود عاقل نکو فر میشود
ور بود بدخوی بتر میشود
لیک اغلب چون بدند و ناپسند
بر همه مَی را محرم کردهاند
خاصیت مستی این است که هر کس را در همان چیز و موقعیتی که هست بیشتر فرو می برد.
ویژگی های مستی این است که فردی که مست است از مستی نمی پرسد که چیست؟ و به مستی اش فکر نمی کند بلکه مستی برای او حالی ایجاد می کند که این حال برایش ستودنی است. به برآیند مستی می اندیشد که آنها را دلخوش می کند.
فردی که غرق عشق است نمی پرسد که عشق چیست؟ کسی که نفس می کشد دیگر نمی پرسد که چرا نفس می کشم. این چیست که می کشم. مهم این است که زندگی اش به همین چیزی است که الان دارد می کشد اگر از چند ثانیه بگذرد دیگر کارش تمام است.
مستی و عشق یک حال است یک فضا است. یک جایی است که افراد از خود بی خود می شوند. دغدغه ای ندارند. فارغ از همه چیز می شوند. بودن در آن لحظه لذت بخش است.
خیام با رباعیات خودش می خواهد چنین فضایی برای ما ایجاد کند. بودن در همان فضا ستودنی است. لذت بخش است.
حسن جمشیدی خراسانی
- ۰ نظر
- ۲۷ تیر ۹۹ ، ۲۱:۳۲