جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رباعی 120» ثبت شده است

زیبا آفرین

با سرو قدی تازه‌تر از خرمن گل

از دست منه جام می و دامن گل

زان پیش که ناگه شود از باد اجل

پیراهن عمر ما چو پیراهن گل

بعضی به جای سروقد، دلبرکی را گذاشته اند.
هم چون رباعی قبل و قبلترها، سخن از مرگ و اجل است. و قدر لحظه را دانستن. عناصر اصلی مطلوب خیام در این رباعی آمده است:
1- دلبر که همان سروقد است.
2- جام شراب
البته خیام در این جا زیاده روی می کند و به جای گل از خرمن گل سخن می گوید. یعنی بودن در بین پری رویان و مه وشان. به بیان دیگر بودن در مجلس شبانه ای که مدام پری رویان نیشابور، یکی پش از دیگری جام های شراب خالی شده را دگر باره پر کنند.
لازم به ذکر است که در مناطق ما گلهای محمدی را که می رسد صبح زود هنوز آفتاب سر نزده جمع می کنند. این گلها را به منزل برده و در جایی انباشته می کنند و به بیان دیگر حرمن می کنند. خر من یعنی انباشته از هر چیزی. تلی از هر چیزی.
نکته مهم این که خیام به گلهای پیش از چیدن که هنور فرصت جمع آوری آنها نشده اشاره می کند. یعنی همراه بودن و در کنار سرو قدی نو رسیده بودن که هنوز فرصت چیدنش هم نرسیده؛ به همراه جام می و دامن گل. احتمالا دامن گل دامن همان سرو قد باشد. یک دست به دامن یار و دست دیگر در گردن جام. هر دو جام را با یک لب چشیدن. 
باید که قدر نین لحظه ای را دانست. لحظه ای که  اگر اتفاق بیفتد فکر نکنم کسی راضی باشد که این لحظه زود بگذرد و آرزو می کند که کاش دوام بیابد و خورشید هرگز طلوع نکند. قدر بودن در کنار یار و می در جام را باید دانست و از آن بهره کافی و وافی برد پیش از آن که باد اجل از گرد راه برسد و پیراهن عمر را از تن من بیرون کند و جسم را وانهد و جان را بستاند. هم چون پرپر شدن گل. منظور از پیراهن گل همان کاسبرگ است که گلبرگ ها را در کنار هم نگه می دارد.    
  • حسن جمشیدی