جناب جمشیدی! اگر فرصت کردید لطفا توضیح دهید یافتن ملاک حکم یا تنقیح مناط چه تفاوتی با قیاس مستنبط العله دارد که اولی مقبول است و دومی مطرود ( اول من قاس ابلیس).
تنقیح ملاک
تنقیح مناط
این دو اصطلاح که در فقه کاربرد فراوانی دارد. تنقیح مصدر باب تفعیل از نفح به معنای پاک شدن و تمیز شدن است. در باب تفعیل به معنای پاک کردن و تمیز کردن و حشو و زواید را زودن است.
مناط از نوط به معنای آویختن است و در اصطلاح فقهی به معنای علت است.
تنقیح مناط در اصطلاح به معنای زودن ویژگی های خاص حکم و کردن تعمیم دادن آن به موارد مشابه. القای خصوصیت حکم و تعمیم آن.
مثلا شخص بیاباننشینی – اعرابی- حضور پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم آمد وعرض کرد: من هلاک شدم!
حضرت فرمود: چه کردی؟
گفت: درروز ماه رمضان با زنم در آمیختم.
پیامبر فرمود: بندهای آزادکن.
در تنقیح مناط این حکم:
1- اعرابی بودن که خصوصیتی ندارد. "اعرابی آمد".
2- حساسیت او به حکم هم دخیل در حکم نیست. "هلاک شدم".
3- ماه رمضان خاصی که عمل افاق افتده در تابستان یا بهار یا زمستان باشد هم خصوصیتی ندارد.
4- پیاده آمدن یا سواره آمدن او برای سوال از پیامبر هم دخلی به حکم ندارد.
5- سن و سال پرسنده هم دخلی به حکم ندارد.
همچنین سایر اوصاف و امور در آزاد کردن بنده نیز دخلی ندارد.
استنباط میشود: مکلف روزه دار، در ماه رمضان با زن خود نزدیکی کند باید برده آزاد کند.
این را می گویند تنقیح مناط یا تنقیح ملاک. بدین معنا که هیچ یک از اوصاف پنج گانه و بیشتر در اصل حکم تاثیری ندارند.
حتی یک قدم هم می توان جلوتر رفت. صرف نزدیکی با همسر که در ماه روزه است نباید دخل در حکم داشته باشد. اگر همین اعرابی حرام دیگری را در حالت روزه مرتکب می شد نیز همین حکم را داشت.
در نتیجه: مکلف روزه دار، در ماه رمضان هر یک از محرمات روزه را انجام دهد باید برده آزاد کند.
سوال این است که حالا که می خواهد برده آزاد کند زن باشد یا مرد، غلام باشد یا کنیز. می بیند که در آزادی برده جنسیت اخذ نشده است. سنت و سال برده و کنیز هم اخذ نشده است. با آزادی هر برده و یا کنیزی عنوان محقق می شود و حکم بر آن بار می شود.
فقهای شیعه تنقیح مناط قطعی را پذیرفته اند ولی تنقیح مناط ظنی را رد کرده اند و آن را از مصادیق قیاس دانسته اند.
مثال دیگر:
پرسیده اند آیا از نور چراغ منزل همسایه می توان استفاده کرد یا خیر؟ می توانم پای پنجره همسایه بنشینم و مطالعه کنم یا خیر؟ امام پاسخ داده اند اشکال ندارد. (مثلا)
در حقیقت پرسش از تصرف در مال غیر است. بی آن که ضرر و آسیبی به اصل مال برسد.
بعدها پرسیده اند پارک کردن جلو منزل همسایه –نه جلو درب پارکینگ- یا پارک جلو مغازه کسی . نشستن پای دیوار همسایه، یا تکیه دادن به دیوار همسایه و یا هر کس دیگری، استفاده از سایه دیوار و...
با «تنقیح مناط» از جواز استضائه از نور چراغ غیر، آن را جایز میدانند فتوی دادهاند. و از این حکم موارد دیگر را نیز تبیین کرده اند به بیان دیگر حکم را روی تمام موضوعات مشابه با القای خصوصیت تسری داده اند.
تنقیح مناط و تنقیح ملاک یک چیز است. منظور همانی است که توضیح داده شد.
قیاس مستنبط... را توضیح خواهم داد ان شا الله
قیاس منصوص العله و قیاس مستنبط العله دو اصطلاح است که در مقابل هم می باشند
قیاس منصوص العله یعنی قیاسی که علت حکم با نص و سنت صریحا بیان شده است. در برابر قیاس مستنبط العله که شما علت حکم را از استنباط می کنید و دلیل صریح روایی و مستند بر آن ندارید.
توضیح مطلب: اگر مساله ای را پرسیده اند و امام (ع) ضمن پاسخ به مساله به علت حکم هم پرداخته و آن را بیان فرموده اند. پس هم پاسخ مساله و حکم وجود دارد و هم علت حکم. این را منصوص العله گویند. مثال:
از شراب انگور پرسیده می شود که چه حکمی دارد؟ امام می فرماید: حرام است لانه مسکر. علت حرام بودن شراب انگور را امام(ع) مست کنندگی آن بیان کرده است. البته مهم نیست که پرسیده شود و یا معصوم خودش راسا بفرماید لاتشرب الخمر لانه مسکر.
این حکم می تواند منحصر در شراب انگور نباشد بلکه شراب ممیز و شراب سیب و شراب هر چیز دیگری را شامل می شود. چون علت حرمت آن مست کنندگی آن است. هر چیزی که مست کننده باشد حرام است. در این موارد گفته می شود که امام علت یا فلسفه حکم را خودش صریحا بیان کرده است.
مثلا در روایت آمده العدة فی الماء یا للماء. عده زن به جهت عدم اختلاط میاه و پاکی فرزند است. اگر می گویند عده نگهدارید؛ چون پای نطفه و منی در میان است.
اگر الماء را علت حکم عده بدانیم بسیاری از مسائل برای ما حل و فصل خواهد شد. اگر کسی رابطه داشت ولی دخول صورت نگرفته بود. یا از وسائل پیشگیری استفاده کرده است و... در این موارد عده ندارد. از این آقا که طلاق گرفت، سراغ نفر دیگری می تواند برود. چون موضوعی برای عده وجود ندارد. چنان که بعضا فتوا داده اند و این نظر صائب است و هو الحق.
اما اگر الماء را حکمت حکم بدانیم. چنان که بعضا فتوا داده اند؛ در نتیجه چه بسا علت حکم چیزی دیگری باشد. پس اگر حتی از ابزار پیشگیری هم استفاده کند نمی توان به این دلیل استناد کرد و حکم عده را برداشت. چون در این جا می گویند امام در حقیقت، حکمت آن بیان فرموده است. و علت خود به وسیله مجتهد و فقیه با تلاش عالمانه محقق شده است و در اصل روایت تصریحی به آن نشده است.
قیاس مستنبط العله در فقه شیعه جایز نیست. در باره قیاس روایاتی بیان شده است از آن جمله امام صادق از ابوحنیفه پرسید نماز مهمتر است یا روزه. وی گفت نماز. حضرت فرمود در ایام خاص زنان –پریودی- نماز و روزه نخواهد داشت اما قضای روزه را باید به جا بیاورند ولی نماز خیر مجدد اما پرسید: بین ادرار و منی نجاست کدام یک بیشتر است. ابوحنیفه پاسخ داد: ادرار. حضرت فرمود: خیر زیرا برای ادرار صرف وضو کافی است ولی در منی باید غسل شود...
- ۰ نظر
- ۲۰ تیر ۹۹ ، ۰۷:۵۸