جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

۱ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

زیبا آفرین

(1)

انسانها در موقعیتهای متفاوت تصمیمهای متفاوت می گیرند. حتی در موقعیتهای متفاوت شاید متفاوت بیندیشند و متفاوت حتی عمل کنند. این تقابلها را در سیستم اداری به خوبی دیده و می بینیم. کسی که در تا دیروز کارشناس و بعد هم معاون و بعد رئیس شد و کسی که رئیس بود و الان کارشناس و یا مشاور شده است. فردی که در یک موقعیت حدود نیمساعت در نمایشگاه کتاب در غرفه شجریان می نشیند و همان فرد در موقعیت دیگر حتی شاید سری هم به غرفه شجریان نزند. بسیارند افرادی که در یک موقعیت از آثار دکتر علی شریعتی و یا شهید مطهری حمایت و یا دفاع می کردند و با تغییر موقعیت موضع متفاوتی اتخاذ می کردند.
این معنا را محسن مخملباف در فیلم سلام سینما به خوبی نشان می دهد. تماشاگر و بازی گر و کارگردان در موقعیت متفاوت متفاوت رفتار می کنند‌. متفاوت حتی می بیند. و متفاوت اقدام می کند.  یقینا موقعیت بازیگر غیر از موقعیت تماشاگر است.

(2)

سوال: چه موقعیتهای دست من و در اختیار من است.و من می توانم موقعیت خودم را عوض کنم؟ هر موقعیت را برای فرد یک موزاییک یا یک پازل از مجموعه موزاییک ها و پازل تصور کن.
 توضیح مطلب
یقینا اگر حسن جمشیدی بعد از چهارم ابتدایی به چنار بر می گشت یا کار پدرش را در بازار دنبال می کرد یا سراغ شغل آزاد می رفت و یا حتی ادامه تحصیل می داد و دانشگاه می رفت با این حسن جمشیدی که وارد حوزه شد و ادامه تحصیل داد زمین تا آسمان متفاوت می بود. مهم متفاوت بودن است نه خوب بودن و یا بد بودن.
 حتی اگر حسن جمشیدی در دانشگاه سراغ رشته های ریاضی می رفت با حسن جمشیدی در رشته علوم تجربی و حسن جمشیدی در رشته علوم انسانی کاملا متفاوت بود.
در نتیجه نمی شود گفت همه این کارگاه های تولید شغل و اندیشه و کار و علم و... خروجی یک سانی دارند.
در سال ۱۳۴۶ و ۷ که وارد دبستان بزرگمهر شدیم حدود سی نفر الان سه یا چهار نفر را می شناسم که یکی سوپر کوچکی دارد در پنج راه سناباد. یکی راننده تاکسی است. یکی در دوبی شرکت دارد. یکی هم در ساری مغازه که به تازگی به مشهد امده .
 یقینا اگر حسن جمشیدی دختر می بود وضعیتش غیر از اینی هست که هست
 آیا موقعیتها را می شود عوض کرد؟
به نظر من تعویص موقعیت نه معقول است و نه مطلوب.
معقول نیست چون من مرد هستم نمی شود موقعیت مردی خودم را عوص کنم. و اگر برفرص با مکانیزمهای امروزی تبدیل به زن شدم دیگر آن من نیستم. دیگر این موقعیت آن موقعیت نیست. موقعیت دومی است که ایجاد شده است.  یعنی دیگر من نیستم. من دیگری است. اگر کارگردان بشود بازیگر دیگر کارگردان نیست. اگر کارگر بشود کارفرما دیگر کارگر نیست. اگر پدر بشود فرزند دیگر پدر نیست.و... این معقول نیست که این اتفاق بیفتد. بلکه محال ممکن است. هزاران علل و عوامل دست به دست هم می دهند تا فرد در همان موقعیت که باید قرار بگیرد. زاده شود...این پرسش اساش غلط است که اگر من در هند زاده می شدم دین و آیین دیگری داشتم. اگر در خانه یک مسیحی زاده می شدم... این گزاره غلط است. من همینی هستم که هستم. هر جای دیگری زاده می شدم دیگری اینی که هستم نبودم
 و ضمنا مطلوب هم نیست چون برفرض که بشود که نمی شود؛ من باید هویت خودم را از دست بدهم تا هویت جدیدی به دست بیاورم. یعنی من باید خودم نباشم تا دیگری بشوم. من باید خودم باشم نه دیگری. و من عبارت است از همه این علل و عواملی که من را می سازد.
 پس نمی شود در پازل جای خودتان را عوض کنید. سرنوشت هرکس همان جایی است که هست. علل و عوامل فراوانی دست به دست هم داده اند تا من من و شما شما و ایشان ایشان بشوید. پس موقعیتها عوض نمی شود. نمی تواند تغییر پیدا کند.

(3)

در این که موقعیتها آثار و تبعاتی دارد هم تردیدی نیست. ریاست جمهوری کارکرد خودش را دارد حتی رهبری هم کار کرد خودش را دارد معلمی و... بر همین اساس هم هست که فیلمهای سینمایی ساخته می شود. معلمها یا یک دوچرخه و عینک و کت و شلوار و شق و رق و... قیصر نمی تواند یک حاجی تسبیح به دست ریشو و گیوه پوش باشد. قیصر همان است که نشانش داده اند.
 آیا نمی شود در موقعیتهای تغییری ایجاد کرد که افراد جور دیگری ببینند؟
اجازه بدهید با یک خاطره مساله را بیان کنم.
آقای قرایتی می گفت خدمت امام رسیدم. فرمودند خیلی از بحثهای شما خوشم می آید. خوشحال شدم. بیرون  که آمدم اقای خامنه ای رییس جمهور می رفت دیدن امام. من را که دید سلام و احوال پرسی و با عصبانیت گفت این چرندیات چیست که در تلوزیون مطرح می کنید(نقل به مضمون)...
...خیلی به من برخورد. چون آقای خامنه را کامل می شناختم. اهل قرآن و تفسیر بود‌...
جریان گذشت تا اقای خامنه ای شد رهبر. همان اوائل برای بیعت به دیدار ایشان رفتیم. ایشان خیلی استقبال کرد و فرمود آقای قرائتی بحثهای شما را گوش می کنم. خوشم می اید. بحثهای خیلی خوبی است...
آقای قرائتی برای من نقل می کرد که خیلی تعجب کردم.
من عرض کردم آقای قرایتی تعجب ندارد. رهبر باید در حد عوام پایین بیاید. بحثهای شما خیلی عوامی است و مردم خوششان می آید. طبیعی است که رهبر هم خوشش بیاید. چه امام خمینی و چه آقای خامنه ای باشد. ولی رئیس جمهور رهبر نیست. نماینده قشر تقریبا فرهیخته جامعه است. رئیس جمهور خودش را باید بابا بکشد و با افراد نسبتا فرهیخته باید در ارتباط باشد.  لذا نگاهش به بحثهای شما نگاه عالمانه است و بحثهای شما را می بیند که از نظر او علمی نیست.  البته این تفاوت را برای ایشان مفصل توضیح دادم.
الغرض موقعیت رئیس جمهور با موقعیت رهبر متفاوت است و نگاه متفاوت هم خواهد داشت. چنان که کارکرد متفاوت هم دارد.
 ولی آیا نمی شود نگاه را تغییر داد؟ دقت بشود که موقعیت را نمی شود تغییر داد ولی بحث از نگاه است. آیا نگاه را نمی شود تغییر داد؟
 رییس جمهور مثل هاشمی نگاه خاصی داشت. یا خاتمی یا احمدی نژاد. آیا نمی شود نگاه آنها را تغییر داد. به نظر من چرا می شود؟ نگاه افراد قابل تغییر است. چون نگاه را داده ها یا همان دیتاها برای ما می سازد.
 مثلا کسی که نگاهش به مردم خاص است شاید با بحث و توضیحات بشود نگاهش را عوض کرد. با دادن اطلاعات و ایجاد چشم انداز جدید می شود نگاه را عوض کرد. مثلا کسی که مردم را بد می دانست. نگاهش عوض شود و مردم را خوب بداند. کسی که معتقد است فلانی مزدور خارجی است. اگر برایش توضیح بدهند که نه. مزدور خارجی نیست. نگاهش شاید عوض بشود. کسی که معتقد است کرونا یک جنگ بیولوژیکی است که توسط آمریکا و اسرائیل به راه افتاده است

یا معتقد است کلا کرونا یک توهم است می شود با توضیحات  نگاعش را عوض کرد. چنان که عوض هم شده است‌. فرد مثلا مردم ایران را بی دین می داند. یا همه را متدین نماز شب خوان. چون مردم زیاد به مسجد نمی روند. یا فقط اهل مسجد را می بیند.
اگر برایش توضیح بدهند که دینداری صرفا مسجد رفتن نیست بلکه دروغ نگفتن و تهمت نزدن و ستم نکردن و حق دیگران نخوردن و باور به خدا داشتن و... است  شاید بلکه حتما نگاهش به مردم تغییر پیدا می کند.

(4)

خدمت آقای سیدان بودیم نوه علامه امینی خدمت اقای سیدان امد. اجمالا توضیح داد که  مردم نسبت به دین و روحانیت خیلی بد هستند. احترام نمی کنند و... آقای یبدان فرمود: نه اتفاقا مردم احترام می گذارند. خیلی هم خوب هستند. ما جلساتی داریم که شلوغ هم می شود و‌.‌.. شاید ادمهایی که من با آنها برخورد می کنم و ادمهایی که شما با انها برخورد می کنید فرق می کنند. چون من بیشتر با متدینها سر و کله می زنم.
پس موقعیت را نمی شود تغییر داد ولی نگاه را می توان تغییر داد. در شورای اجتماعی استانداری سالها قبل مطرح کردم که نگاه ما به مراجعه کنگده نگاه رییس است. پس مردم مرئوس می شوند. این را باید عوض کرد. این آقا سر و مردم بقیه اعضا و جوارح نیستند. بلکه باید گفت ما عمال و کارگزار مرم هستیم. ما اگر خودمان را خدمت گذار مردم بدانیم وضعمان عوض می شود. رفتارمان با مردم تغییر خواهد کرد. مراجعه کننده که بیاید من به استقبال او باید بروم نه این کهدمن بنشینم تا او پشت در منتظر بماند.
 این نسبت به موقعیت.

(5)
لطفاً ۲ اصطلاح «موقعیت» و «نگاه» رو بیش‌تر تمییز بدید.
الان احساس میشه «نگاه» از اعراض «موقعیت» باشه و قابل تغییر نیست و بالتبع موقعیت رخ نشان می‌ده.

موقعیت جایگاهی است که فرد پیدا کرده است. یقینا خود این جایگاه نگاه خاصی را ایجاد می کند ولی این نگاه خاص لزوما ثابت و لایتغیر نیست. می توان نگاه را تغییر داد. چون نگاه یا همان دید یا همان چشم انداز و افق دید.
این نگاه یا دید برون داد اتفاقهایی است که در درون فرد افتاده است. یکی از موثرها موقعیت است ولی بیش اطلاعاتی است که دارد. این که فرد نیمه پر یا خالی لیوان را ببیند. یعنی فضای تربیتی و شرایط روحی و روانی فرد و خصلتهای وی کاملا موثر است. دو نفر رفته بودند کنار دریا و نگاه می کردند. یکی می گفت چه وحشتناک. اب هم چون غول سهمگین بر می خیزد و هم چون کوه فرو می ریزد و ادمها را به کام خود فرو می برد...
دیگری می گفت چه زیبا و دلربا. چه نرم و لطیف. آبها روی هم یر نی خورند و به پیش می روند. چه موجهای هیجان انگیزی درست می کنند. چقدر زیبا است که ادمها می توانند مثل ماهی روی اب سر بخورند و...
هر دو کنار هم بودند و از یک دریا دو تعریف داشتند. موقعیتهای انها سبب دوگانگی تعریف نیست. بلکه پس زمینه ها است یا بگراند ذهنی وی که دریا ان گونه و یا اینگونه توصیف می کند.
پنج دوست با هم به دیدن یک فیلم مشغولند مثلا فیلم قیصر یا فیلم گوزنها یا مردم علیه لاری فلینت... هر کدام برداشت خودشان را از فیلم ارائه می کنند. این برداشتها ناشی از چیست. از موقعیت یا از ذهنیتی که اینها دارند.
اگر دقت کرده باشید می گوییم ذهن خالی نمی تواند هیچ تصویر و یا تصوری داشته باشد. با دهن خالی نمی شود چیزی را درک کرد. اطلاعات قبلی و فصای تربیتی و حتی اب و خاک و جغرافیا تو اندیشه فرد موثر است. هر بک از ما قران می خوانیم و برداشتهای متفاوتی از قران داریم. اینها همان نگاه است.
این نگاه را می شود تغییر داد. اگر ادبیات خوب بخوانید از ایات قران برداشت خاصی خواهید داشت. و اگر فلسفه و عرفان را هم بخوانید یقینا نسبت به برداشتهای قبلی تفاوت چشمگیرتری شاهد خواهید بود.
حتی اخلاقیات می تواند در نگاه موثر باشد. کسی که حسود است انچه در اختیار شما است یک جور می بیند و انسان غیر حسود از نعمتهایی که در اختیار شما است شادمان می شود.

(6)
می گویند در شهر اصفهان گروهی علیه این و گروهی علیه آن می زدند. مردم به هر دو گروه بد گفتند و به اجماع مرکب از هر دو گروه روی برگردانیدند. مردم گفتند مگر شما نمی گویید فلان اقا و طرفدارانش بی تقوا هستند؟ راست می گویید. به ان گروه هم گفتند شما مگر نمی گویید آقای فلان و مقلدینش بی تقوا هستند؟ شما هم راست می گویید. سخنان هر دو گروه را ما قبول داریم پس هر دوی شما بی تقوا هستید.
متاسفانه در سالهای بعد از پنجاه هجمه به عناوین گوناگون علیه مرجعیت سر و سامان پیدا کرد. به حمایت یکی و علیه دیگری. امام خمینی و آقای خویی و آقای شریعتمداری و آقای منتظری و...
هیچ فکر نمی کنند که حمله به هر یک، از مراجع تنها شان آن مرجع فروکاهیده نخواهد شد بلکه موقعیت مراجع متزلزل خواهد شد. اگر حرمت آقای وحید یا شبیری و یا صانعی و... شکسته شود کسان دیگر رو نمی آیند بلکه همگان با این آفت افت خواهند کرد.
آنهایی که عنوان مرجعیت را از صاحبان رساله پس گرفتند به هر علت و جهتی، در حقیقت با شان و منزلت مرجعیت بازی کردند.
ممکن است که من با نظری موافق و یا مخالف باشم ایا شرط انصاف است که خود را اصیل و دیگری را غیر اصیل یا خود را حق و دیگری را به ناحق بدانیم. تقسیم مرجعیت به مرجعیت ایرانی و انگلیسی و امریکایی، آثار سوء و تبعات ناشایست ان را باید تمامی عالمان دین بر دوش بکشند. نکته مهم این که این طبقه بندی فقط در حوزه و وم و بیش در عرصه علوم انسانی اتفاق می افتد‌. تا به حال نشنیده ام که جراح قلبی جراح قلب دیگری را امریکایی یا روسی یا چینی یا انگلیسی خطاب کند.
حرمت امام زاده را متولی ان نگه می دارد.
حسن جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEpeRQ8uK71Mwex1Sg

  • حسن جمشیدی