جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

۶ مطلب با موضوع «عکس و فیلم» ثبت شده است

فقهای اعصار مختلف به دلیل داشتن تخصص در حوزه های مختلف چون فقه ، کلام، تفسیر، فلسفه و امثال آن در استفادهاز واژه عقل در متون فقهی معانی مختلفی را مد نظر قرار داده اند. از این رو هر واژه بکار رفته در متون تألیفی ایشان ممکناست معانی خاصی داشته باشد که دقت در آن برای درک متن بویژه در آثار متقدمین بسیار با اهمیت است. بنابر این دراین پژوهش ضمن ارائه مفاهیم بکار رفته از عقل در این متن ها تلاش شده است، مرزهای این مفاهیم تبیین گردد تا دراستفاده بهتر از متون بکار آید. بنابراین در این پژوهش معنای عقل در لغت مورد بررسی قرار گرفته است. مفهوم آن درمتون قران و روایات و نیز فضای عمومی صدر اسلام نیز تبیین شده است. مفهوم عقل در علم کلام نیز مورد توجه قرارگرفته است. بررسی مفهوم عقل در متون فقهی نیز که هدف اصلی مقاله بوده است نشان می دهد عقل به عقل همگانی وبدیهی، عقل تجربی و عقل نظری قابل تقسیم است. همچنین در فقه عقل در چهار مورد بکار رفته است که عبارتند از:عقل به عنوان محور تکلیف، به عنوان ابزار شناخت، به عنوان منبع استنباط و به عنوان ارزیابی افعال واشیاء با ملاک حسنو قبح. فقها گاه عقل را در اصول عملیه به کار برده اند. و تفاوت مفهوم عقل با دلیل عقل، سیره عقلا و سیره متشرعه نیزمرزهای مفهومی آن را بیشتر مشخص کرده است.

  • حسن جمشیدی


نکته ای که به نظرم بد نیست توجه به آن این که دین مجموعه ای است از آیات قرآن و روایات معصومین از آغاز بعثت پیامبر تا پایان زندگی امام حسن عسکری(ع) این مجموعه فقط در زیر مجموعه دین قرار می گیرد و هیچ دسته بندی در آن صورت نگرفته است. البته اصول اربعه ماه را داریم که دسته بندی شاید نباشد تالیف و گردآوری روایات است. برای پرهیز از نابودی روایات. بنده بعضی از اصول اربعه ماه را دارم که چاپ شده است.

تحت تاثیر ذهن افرادی مانند بخاری و ... که ذهن خلاق و سازماندهی داشته اند مجموعه های روایی گویا سامان پیدا می کند و مرتب می شود. از نگارش صحیح بخاری من یک نتیجه می گیرم که بعید است خود صحابه پیامبر مانند خلیفه اول یا دوم و یا سوم به این نتیجه رسیده باشند که قرآن را به سامان و مرتب کنند و وضع الشی فی موضعه. تقسیم مسائل و جا به جایی آنها ذهن منطقی خاصی می خواهد که آنها فاقد این توانایی بوده اند. لذا بسیاری از اخبار و روایات در باب تنظیم قرآن را حقیر بر نمی تابد. قرآن یا توسط پیامبر و در دوره و حضور خود پیامبر شکل پیدا می کند و صورت می گیرد. گرچه خلیفه دوم با تدوین حدیث مخالفت می کند. اعتراض او به گرد آوری است یقینا اگر گردآوری می شد. به این نتیجه می رسیدند که باید باب باب بشود و نیز موضوع بندی. ذهن انسجام یافته بخاری است که روایات عامه را به سامان می کند و ذهن انسجام یافته کلینی است که روایات شیعه را سروسامان می دهد. البته گفته شده است که امام رضا نیز دستور به بازنویسی اصول اربعه ماه صادر فرموده و گویا همه آنها را در ذیل مجموعه ای گرد می آورند. این به سامان کردن به نظر می رسد پس از آشنایی با کتاب و آثار فرهنگی بیشتر ایران و روم است. البته این در حد یک نکته است.

و نکته آخر این که شکل و صورت تدوین قرآن نمی خورد که بشری باشد. اگر قرار است که انسانی آن را باز تدوین کند یقینا صورت دیگری خواهد داشت. صورت فعلی را نخواهد داشت. صورت فعلی به نظر نمی رسد صورت بشری باشد. حالا مهم نیست که کلام خدا باشد یا کلام محمد. هر چه باشد تدوین و صورت قرآن و به سامان شدن سوره ها این که بشری باشد من بعید می دانم و دلیل بر خلاف آن موجود است.

در ادامه بحث اصولی خودمان دوستانی که تعبیر کلام محمد به کار برده اند در جایی نگاشته ام که این تعبیر در اصل از صبحی صالح است که مترجم اثر صبحی صالح یعنی جناب آقای محمد مجتهد شبستری این عنوان را از ایشان از این اثر ترجمه گرفته است. اتفاقا در خود ترجمه به این نکته هم اشاره شده تاست.

لازم به یاد آوری است که قرآن صرفا کلام نیست بلکه کتاب هم هست. ذلک الکتاب لاریب فیه. در قرآن و نسبت به قرآن هم تعبیر به کلام شده است و هم کتاب. واقعا می شود که کتاب محمد باشد و حال آن که ما با نوشته های پیامبر اکرم سروکار داریم و روایات بسیاری از ایشان در دسترس ما است. این نکته آخر جهت یاد آوری بود تا در فصل کتاب از عناوین اصول راحت تر باشیم.

درباره تلقی کتاب در متن قران (وقتی که هنوز کتاب تدوین نیافته) و همچنین انتساب آن به پیامبر ابهام وجود دارد. البته بعضی از الهیوون معتقدند که قران کتابی بوده قدیم در لوح الهی و پیامبر نازل کننده آن به مکانیزم و فرایندی که خدا مقدر کرده.
بنظرم این هم توجیه چندان محکمی نیست. شاید صرفا متکی به نقل باشد. اما درهرحال جای مداقه زیادی دارد و البته دیگر کناب مخمد ص نخواهد بود.

امید که فرصتی دست دهد و در ذیل فصل حجیت در بررسی حجیت کتاب بدان پرداخته شود.

به نظر من ابن جنید را باید بیشتر فقیه عقل گرا دانست تا فقیه سنتگرا . سنت در این جا به معنای حدیث است. بهتر بگوییم نقل گرا. البته خواسته بگویند ایشان بیشتر به اهل سنت گرایش دارد تا دیگر فقهای شیعه این چندان مقبول نیست. فقیه عقلگرا است. جکودی بر نص ندارد چون قبلا در علم کلام جایگاه امام را مشخص کرده است. وی معتقد است که امام نیز مجتهد است. با ختم نبوت دیگر وحی صورت نخواهد گرفت. پس آن چه از امام معصوم نقل می شود در حقیقت اجتهاد و فهم ایشان از ادله است. ابن جنید امام معصوم را در ردیف دیگر مجتهدین و مستنبطین می داند. خود همین نگاه سبب می شود تا احادیث را جور دیگری بفهمد و ببیند. اما نسبت به دیاه فقهی ایشان گفته اند که ایشان قیاس را جایز می داند البته در فهرست آثار ایشان نام و عنوان ایمن کتاب دیده می شود: کشف التمویه و الالباس علی اغمار الشیعة فی امر القیاسالبته در این مورد هم متفرد نبوده است. قبل از ایشان گویا فضل بن شادان معتقد به قیاس بوده است. و بعد از ایشان هم سید مرتضی به قیاس مستنبط العله با ایشان هم رای است. یه نظر می رسد اختلاف عمده ابن ادریس با شیخ طوسثی اثر پذیری او از آرای ابن جنید است. ابن جنید عالم شیعی لبسیار بزرگ و از قدمای از فقهای از عقلای علمای شیعه امامیه است.


ابن جنید در بعضی حوزه ها محتطاط و در عرصه حدود و دیات به نظر می رسد سختگیر بوده است.

 

  • حسن جمشیدی

خود تصویر گویا است.

گاه به جایی می رسی

که دیگر زبان

باید فرو ببندد و سکوت کند.

  • حسن جمشیدی

او

در آغوش من

آرام و مطمئن.

او

از این آرامش

لذت می برد؟

یا من، از این در آغوش من است؟

یقینا

من از آرامش او

بیشتر لذت می برم

  • حسن جمشیدی

  • حسن جمشیدی

جمعی از دوستان دانشکده ادبیات در منزل دکتر میردامادی سال1388

  • حسن جمشیدی